تحقیقات نشان میدهد مردم در روز به ۱۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰ مورد مجزا فکر میکنند.۷۰ درصد این تفکرات نگرانی از آینده است. تجربیات گذشته باعث تفکر منفی و ترس از نتیجه نگرفتن در آینده میشود. ذهن دوست دارد به بدترین حالات ممکن فکر کند. ذهن مایل است به ما ثابت کند لایق موفقیت نیستیم. ذهن درختی است که ریشهاش در حسرتهای گذشته قرار دارد. ما در زندگی اشتباهاتی داشتهایم. شکستها خوردهایم. ازآنجاکه ریشهی ذهن از گذشته آب میخورد، به یادمانهای اشتباه و شکست اجازه ورود داده میشود. میوهی چنین درختی قطعاً ترس از عدم دسترسی به نتایج مطلوب در آینده است.
به زبان خیلی ساده ذهن، یک جستجوگر ماهر است که در سطل آشغال مغز میگردد. افکار منفی را پیدا میکند. آن را برای بزرگ و قوی شدن تغذیه میکند. وقتی بهاندازه کافی قدرتمند شد ایجاد ترس میکند.
مثال بزنیم. فرض کنید بخواهم یک سخنرانی در مورد «مثبت اندیشی» داشته باشم. اگر کنترل ذهنم را در اختیار نداشته باشم، ذهن شروع به فراخوانی خاطرات گذشته میکند. یادم میآورد که درگذشته هر وقت شروع به صحبت در جمع کردهام، گوشهایم از خجالت سرخشده است. بیسواد بودن پدرم را برایم بزرگ میکند. تذکر میدهد از بین اینهمه موضوع نباید مثبت اندیشی را انتخاب کنم. مرا میترساند که بعد از بیان مثبت اندیشی، اجازه منفیبافی ندارم. مجاز نیستم اشتباه کنم. ذهن کارش پیدا کردن افکار مخرب و ناکارآمد است.
در این صورت آیا باید ذهن را نابود کرد؟ نه. ذهن یک فضاست. این فضا را نمیشود حذف کرد؛ اما یک کار جالب میشود کرد. مگر نگفتیم ریشه ذهن از خاطرات گذشته آب میخورد؟ کافی ست ریشهی درخت ذهنمان را بهجای گذاشتن در تفکرات منفی به تفکرات مثبت منتقل کنیم. دراینصورت امیدوار میشویم که بهجای میوهی منفی، ثمر مثبت بدهد.
به مثالمان برگردیم. میخواستم یک سخنرانی در مورد «مثبت اندیشی» داشته باشم. ذهن، خجالتی بودنم را یادم آورد. باید آگاهانه ریشهی تفکر را جابجا کنم. وین دایر در کتاب «باورهای غلط شما» توصیه میکند در این مواقع «ام» ها را کنار بگذاریم. خجالتیام. تنبلم. عصبیام را به خجالتی بودم. تنبل بودم و عصبی بودم تغییر دهیم. وقتی «ام» ها را کنار میگذاریم از گذشته رها میشویم. حالا توان این را داریم که عمیقاً بگوییم اکنون خداوند را بابت داشتن عزتنفس بالایم سپاس میگویم. بابت قوت قلبی که به من داده متشکرم. بابت فن بیانی که نصیبم کرده سپاسگزارم. میدانید چکار کردیم؟ خودمان را از گذشته آزاد کردیم. در زمان حال و با زبانی شاکرانه به مثبتها اجازهی ورود دادیم. بهاینترتیب بیسواد بودن پدرم برایم قابلتقدیر میشود. میگویم: پدر عزیزم از تو قدردانم که باوجود نبود امکانات برای تحصیلت، تمام احتیاجاتم را برای گذراندن مدارج تحصیلی فراهم کردی. از تو ممنونم که با شنیدن موفقیتهایم، شاد میشوی. در مورد ترس از موضوع مثبت اندیشی، میتوانم ریشه درخت ذهن را از آینده به اکنون جابجا کنم. اول اینکه ۹۸% مواردی که فکر میکنیم در آینده اتفاق میافتد، هرگز رخ نمیدهد. ما اغلب از اتفاقاتی میترسیم که موهوماند. واقعی نیستند. بهجای اجازه دادن به ورود جملهی در آینده اجازه منفیبافی ندارم، میگویم سپاسگزارم که مثبت اندیشم. بابت داشتن احساس مثبت اندیشی و سپاسگزاری، متشکرم. خوشحال و قدردانم که روی موارد درست و صحیح تمرکز میکنم.
این راهکار به ما کمک میکند ذهنمان را کنترل کنیم. ذهن کنترل نشده به عقب و جلو پر میزند. درحالیکه بیشترین انرژی را وقتی کسب میکنیم که در زمان حال باشیم. برای بودن در زمان حال توصیههای فراوانی وجود دارد. آنچه برای من بسیار کارآمد بوده، سپاسگزاری بابت موارد مثبت است. ورودی فکرم را روی موارد قابلتقدیر متمرکز میکنم. با بیان علت سپاسگزاری، احساس سپاس را عمیقتر میکنم. گاهی آنها را به زبان میآورم. وقتهایی مینویسم. یا به آنها فکر میکنم.
سپاسگزاری دنیایم را رنگینتر میکند. شادترم میکند. شادباشید و دیگران را شاد کنید.
[product id=”122″]
متشکرم